محل تبلیغات شما

من سالها رو به جنگ گذروندم به جنگ هایی که پایان خوشی برام نداشت سالهایی که در تاریکی و نابودی خودم و خودم گذشت نابودی تدریجی ایندم گذشت روزهایی که دل در گرو چیزی بودم که نشد و نشد و نشد 

یک داستان جذاب هست که میگه ادم هر چقدر تلاش کنه نتیجه ی تلاشش رو میبینه حالا گیر کردم بین اینکه من چقدر تلاش کردم و حالا دارم نتیجه کدوم تلاش رو میگیرم نمی دونم شاید من باید از اول راه رو عوض میکردم نمیدونم فکر کردم توی ذهنم میشه و نشد هر کسی هم هر چیزی گفت فکر اینکه روزی میشه و بهشون میگم تونستم وبلاگ فضاهی مجازی همه چیزم شد اون و تهش هیچ انگار دیواری که سالها تلاش کردم برای پایه گذاریش و تهش ریخت جوری ریخت که خورد شد و دیگه حتی نمیشه از تیکه تیکه هاش هم استفاده کرد نمی دونم واقعاااااااااااااا دیگه نمی دونم کدوم راه رو برم بهتر هست خدایاااا گفتن هام نمیدونم به کجا ختم شد ولی تنها چیزی که میدونم بدجور دلم شکست 

میدونی دیگه نمی دونم از کی باید ناراحت باشم یا خوشحال باشم نمی دونم کی رو مقصر این همه سالها انتظار رو بدونم نمی دونم به کی بگم زندگیم رو باختم دیگه نمی دونم به کی داستان زندگیم رو بگم و اون بگه اشکال نداره همه رفتن و منو یک عالمه تنهایی بی انتها موندیم حالا باید شروع کنم دوباره شروع کردن به نظرم خیلییی سخته چون باید هم گذشته ای رو خاک کرد که خیلی براش احترام قائل بودی هم باید چیز تازه ای رو تجربه کنه که واقعا شاید دیگه اون ارزوت هم نباشه من بایدد یک نتیجه ی تازه بگیرم ولی نمی دونم چطورر میشه این نتیجه رو انجام داد و نمی دونم از کدوم قسمت باید شروع کنم هر بخش جدیدی که برام نمایش داده میشه یک بخش سنگین از زندگیم رو تشکیل میده اون میره مطمئن هستم میره خدایا لعنتی یک راهی رو برام نشون بده دیگه راهی رو نمیشناسم من رفتم  تمام راه ها رو رفتم نشد دیگه هم نمیخوام براش تلاش کنم به خداااااااااااا نمی خوام راه جدید بهم نشون بده 

ترس های دورن زندگی (راه حل )

ترس های درون زندگی

جنگ بهتر از مقاومت

رو ,نمی ,دونم ,هم ,نتیجه ,راه ,نمی دونم ,زندگیم رو ,دیگه نمی ,به کی ,دونم به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها